به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ طالبان و تصرف افغانستان یکی از پربحثترین مسائل امروز در کشور است، مسالهای که به نقل مباحث سیاسی تبدیل شده و موافقان و مخالفانی دارد، در این راستا در میزگردی به مصاحبه با ۵ فعال دانشجویی و کارشناس حوزه سیاسی مبین عبدی کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه، علی رحیمی دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه تهران، سید سجاد سجادی دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران، محمد حسین معصوم زاده کارشناس علوم سیاسی و امیر پرورش کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه پرداختیم.
در گفتگوی «خبرنامه دانشجویان ایران» با فعالان دانشجویی مطرح شد/ بخش اول
دولت افغانستان درخواست کمک نظامی از ایران نداشت/ داعش یک بحران امنیتی برای خاورمیانه بود/ ادعای طالبان محدود به سرزمین افغانستان است
بخش دوم این گفتگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید؛
* یکی از سوالات مهم که بین جامعه نخبگانی ایران مطرح است، این است که چرا مردم افغانستان بصورت خودجوش و بسیج شده در مقابل طالبان ایستادگی نکردند؟
مبین عبدی، کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه بیان کرد: «من معتقدم که عدم همبستگی ملی در افغانستان عمده دلیل برای مقاومت نکردن در مقابل طالبان و عدم ایستادگی مردمی بود، که دلایل مختلفی نیز می تواند داشته باشد و اجمالا به چند نمونه از آن اشاره میکنم:
١. ابتدا باید به مشکلات ایجاد شده در مسیر انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و تضعیف نهاد دولت از درون حکومت اشاره داشت، جایی که منافع سیاسی احزاب و گروه های سیاسی بر منافع ملی و مردم ارجحیت پیدا کرد و همانطور که بنده در آن زمان در مقالهای به این مساله اشاره کردم تضعیف نهاد دولت باعث ایجاد مشکلاتی در ملت و آینده افغانستان خواهد شد و این مساله دور از ذهن نبود.
٢. روند معیوب تصمیم سازی و اتخاذ تصمیمهای راهبردی در نهاد دولت ملی افغانستان و وابستگی بیش از حد شخص رئیس جمهور به دولت و نیروی خارجی و همچنین عدم شفافیت و بی اطلاعی مردم از مذاکرات بین الافغانی در دوحه از جمله مواردی بود که نقش به سزایی در عدم ایجاد یک روح ملی در جامعه مردم افغان شد .
٣. یک دلیل عمدهی دیگر در عدم وفاق ملی در افغانستان بحث قومیت گرایی و توجه به نژاد و اقوام در بین نخبگان سیاسی و همچنین مردم این کشور است، طالبان با حمایت قوم پشتون که بیش از ٧٠ درصد جمعیت کشور راه در اختیار دارند عملا راه سهلی برای دستیابی به قدرت در چنین جامعه قومیت گرایی را دارند، یکی از انتقاد هایی که به دولت آمریکا در این مساله مطرح است این است که آمریکاییها حتی به برای نهاد مدنیت و تقویت دولت-ملت سازی اهمیتی قائل نبودند و ٢٠ سال اشغال این کشور، از این منظر تفاوت قابل ملاحظهای را در جامعه مدنی افغانستان با قبل از اشغال ایجاد نکرد.»
علی رحیمی، دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال گفت: «تصورم این است که بسیج همگانی و مقاومت نیاز به یک پشتوانه ایجابی و امید واقعی دارد که مردم افغانستان نه آن پشتوانه را دارند نه انگیزه کافی برای جنگیدن. اما اینکه این سکوت اجتماعی چقدر ادامهدار خواهد بود، نمیدانم. تاثیر عدم مقاومت دولت مستقر در بیانگیزگی مردم تاثیر مهمیست برای مثال علمای شیعه افغانستان به این دلیل حکم به جهاد و بسیج همگانی شیعیان ندادند.»
سید سجاد سجادی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: «مردم افغانستان غایب اصلی درگیری های اخیر مابین دولت و طالبان بودند. علت سقوط پی در پی شهرهای افغانستان هم درگیر نبودن قاعده قدرت مند مردمی در دو طرف درگیری بود. مقاومت در مقابل طالبان زمانی معنایی پیدا می کند که در راه دفاع از یک قدرت بدیل سیاسی کارآمد و قدرت مند باشد که مصداق آن را نه میتوان دولت سابق افغانستان دانست نه گروه اجتماعی یا سیاسی دیگری وجود داشت تا بتواند با نیروی اجتماعی طالبان مقابله بکند.»
محمدحسین معصوم زاده کارشناس علوم سیاسی گفت: «یکی از اصلی ترین موارد به عملکرد دولت سابق افغانستان بازمیگردد. فساد گسترده ی دولتی و کاهش اعتبار مجاهدین سابق باعث شد که مردم نتوانند پشت این افراد جمع شوند. از طرف دیگر برخی از قسمت های جامعه ی افغانستان به دلیل ناامنی های گسترده، خواستار امنیت هستند و اگر این امنیت را طالبان هم تامین کند، میپذیرند. البته این به معنای تایید طالبان توسط مردم نیست. همچنین این مسئله نیز باید مورد توجه قرار گیرد که سرعت تحولات به شدت زیاد بود و باعث حیرت عموم مردم شد که آنان را از واکنش باز داشت. بعضی مقاومت های پراکنده ی مردمی به طور اندک شکل گرفت ولی هم حمایت از آنان صورت نگرفت و هم از جانب دولت حمایت نشدند.»
* آیا ائتلاف ضدطالبان توسط امرالله صالح(معاون ریاست جمهوری افغانستان) و احمد مسعود (فرزند احمدشاه مسعود)پتانسیل آن را دارد که تبدیل به جنبش مقاومت مستحکم در برابر طالبان شود؟
معین عبدی گفت: «به نظر من ایجاد وفاق و همدلی ملی با توجه به قومیت گرایی و فرقه گرایی در افغانستان و اوضاع کنونی آن، بسیار سخت به نظر میرسد، قومیت گرایی مساله ی ویژهای است که باید با تقویت نهادهای مدنی در کشور و دست بر داشتن اقوام از سهم خواهیهای بی مورد و رقابت در این امر برطرف شود. لذا همین اولویت قرار داشتن قومیت گرایی در این کشور مانع از ایجاد وفاق خواهد شد.»
معصوم زاده افزود: «اساسا باید مقاومت احمد مسعود در پنجشیر به درستی فهم شود. در ایران این مسئله وارد دعواهای رسانه ای شده. در شبکه های اجتماعی این حرکت بیش از اندازه بزرگ شده. در حال حاضر بیشتر مساحت پنجشیر به دست طالبان افتاده و مقاومت تنها در کوه ها حضور دارند و درگیری ها نه به وصرت جدی بلکه به طور پراکنده در جریان است. مقاومت مسعود بنظر میرسد صرفا برای گرفتن سهمی از دولت باشد و فکر نمیکنم مردم افغانستان نیز حساب زیادی روی این حرکت باز کرده باشند. البته مقاومت های نظیر این و برخی اعتراضات در درون شهر حرکت های مثبتی در جهت تعدیل رفتار طالبان و مجبور کردن این گروه برای سهیم کردن دیگر اقوام افغانستان در قدرت است.»
سید سجاد سجادی در پاسخ به این سوال اظهار کرد: «با توجه به نظم قومی افغانستان به نظر می رسد مقاومت پنجشیر برخلاف تلقی که در فضای رسانه های ایران از آن میشود بیشتر از نمایندگی ملی ماهیت یک نوع دفاع سرزمینی و قومی در مقابل سیطره طالبان باشد که بین اهالی همان ولایت خواهد ماند. بنابراین علیرغم احتمال مقاومت چند ساله احمد مسعود در آن ولایت و ادامه مبارزات چریکی بعید است که بتواند گسترش یافته و دولت طالبان را تهدید کند.»
امیر پرورش کارشناس ارشد مطالعات منطقه بیان کرد: «در حال حاضر نمی توان امید زیادی به این ائتلاف حداقلی داشت، اما تقویت این سویهها و حمایت خاص بعضی از کشورها از این تفکر میتواند پیامدهایی برای تیم حکومتی طالبان در پی داشته باشد.»
* چرا با وجود آن که لشکر فاطمیون نیروهایش برآمده از مجاهدان افغان هست، وارد جنگ با طالبان نشده است؟
عبدی در پاسخ به این سوال اظهار داشت: «اگر بخواهم در مورد حضور نیروهای لشگر فاطمیون در تحولات افغانستان بیان مطلب کنم بنده باز به همان بحث قومیت گرایی در افغانستان اشاره خواهم کرد، در اقلیت بودن شیعیان و قوم هزاره باعث میشود در صورت مداخلهی نیروهای فاطمیون در افغانستان علاوه بر آغاز جنگی قومیتی این جنگ به نوعی جنگ شیعه و سنی و مذهبی باشد، در این زمان بستر مداخلهی کشورهای دیگر حامی تفکر دیگر و سر آغاز دور جدید جنگهای نیابتی قدرتهای منطقهای خواهد شد که علاوه بر ناامنی بیشتر در مرزهای شرقی ایران ، نگاه جبههی مقاومت از سوریه و عراق کاسته و تضعیف آن جبهه را شاهد خواهیم بود کما اینکه میتوان این برداشت را داشت که آمریکاییها با خروج خود از افغانستان خواستار وقوع چنین درگیریهایی برای تضعیف جبههی مقاومت و ایجاد درگیریهای بیشتر در منطقه در جهت تامین منافع خود و اسرائیل نیز هستند.»
محمد حسین معصوم زاده گفت: «جواب این سوال به سوال3 نزدیک است. شرایط دو کشور افغانستان و سوریه بسیار متفاوت بود. از طرف دیگر ورود لشکر فاطمیون مساوی ورود ایران به درگیری های افغانستان بود که طبیعتا تبعات مثبتی نمیتوانست داشته باشد. از همه ی این ها مهمتر ورود فاطمیون (که ماهیت آن بیشتر به ماهیتی مذهبی شناخته میشود تا قومی) باعث تغییر جهش درگیری ها از درگیری های قومی به درگیری های مذهبی بود که شرایط افغانستان را بی ثبات از قبل میکرد. شکل گیری درگیری مذهبی خطر تشدید قدرت و حضور داعش را نیز در افغانستان را نیز به همراه خواهد داشت.»
سجادی دراینباره بیان کرد: «ورود فاطمیون به جنگ داخلی افغانستان بیشتر از هر چیز صحنه نبرد را به یک درگیری مذهبی تبدیل می کرد که این اتفاق به هیچ وجه به نفع اقلیت شیعه و هزاره افغانستان نبود. به نظر می رسد در حال حاضر با مذاکرات و امتیاز گیری از طالبان بشود بهتر امنیت جانی شیعیان افغانستان را تضمین کرد. البته پتانسیل لشگر فاطمیون می تواند ابزار تضمین کننده این مساله باشند.»
پرورش اظهار کرد: «لشکر فاطمیون با اعتقادات عمیقِ ولایی، مذهبی، شیعی در حال حاضر در اقلیت نسبت به پشتو های ۸۰ درصدی طالبانی است؛ لذا در حال حاضر هر گونه اقدام نوعی خودزنی و شکست از بینبرنده نیروهای مجاهد افغان خواهد بود. ضمن اینکه باید در نظر داشت که تفکرات لشکر فاطمیون با احمد مسعود تفاوتهای فاحش اعتقادی دارد و همسو شدن آنها ممکن است زیانبارتر باشد.»
مصاحبه از کوثر قاسمی